اگر در مقام مقایسه برآئیم میبینیم که این دو به یک بدنه مطمئن متکی بودهاند. جریان اصلاحات بالاخره در طول زمان «بدنه ویژه» خود را پیدا کرده که شامل دو بخش مستقر و سیار میشود که میتواند در فاصله کوتاهی به خط شود و به مدد یک کاندیدا ولو پیش از آن چندان شهرتی نداشته بیاید.
دکتر سعید جلیلی هم در طول نزدیک به ۱۵ سال گذشته از طریق مداومت در ارتباط با طیفهای خاص به یک «شبهتشکل» رسیده و آن را به مدد بعضی همگنان سیاسی ـ مثل جبهه پایداری ـ فراگیر کرده است.
این به اصطلاح «دولت سایه» به دکتر جلیلی کمک کرد تا به بخشهای کارشناسی حکومت هم وصل شود و با آنان در یک تعامل مثبت قرار گیرد.
این دو را وقتی با وضع حضور دکتر قالیباف مقایسه میکنیم، میبینیم او با آنکه سابقه اجرائی بسیار بیشتری از این دو داشته و از این دو بسیار موفقتر بوده است، ولی فاقد تشکل و شبهتشکل میباشد و از اینرو از «واسطه»ای که منطق و نیت او را از رسانه به توده برساند و به باور تبدیل کند و از آنان «یاورانی پا به کار» بسازد، بیبهره میباشد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟